فیلم آی، کارملا! – ترانه آی کارملا

ساخت وبلاگ

در هجوم فیلم‌های هالیوودی، چه بسیار پیش می‌آید که فیلم‌های کوچک با ایده‌ها و مفاهیم خوب فراموش می‌شوند. اگر حواسمان باشد می‌توانیم این فیلم‌های «مظلوم» روز را پیدا کنیم. اما دریغ که اگر بخواهیم فیلم‌های مظلوم دهه‌های پیش را پیدا کنیم، کار دشواری در پیش رو داریم. در کمتر لیستی در اینترنت می‌توانید نشانی از آنها پیدا کنید.

گاهی واقعا مشکل از منتقدها یا توصیه‌کننده‌های حرفه‌ای فیلم نیست، چرا که ممکن است این فیلم‌ها، علیرغم درخشان بودن در ایده یا یکی دو سکانس نقص‌های عمده‌ای هم داشته باشند، گاهی هم کم‌توجهی به آنها، به خاطر کج‌سلیقگی منتقدها است.

اگر یک فیلم‌بین حرفه‌ای باشید، بعد مدتی پیدا کردن فیلم خوب برایتان دشوار می‌شود. چرا؟

چون از طرفی بیشتر کلاسیک‌ها را دیده‌اید. از سوی دیگر سلیقه هنری تان بالا رفته و هر فیلمی دیگر ارضایتان نمی‌کند. پس هر بار برای پیدا کردن فیلم مطابق سلیقه و حال و هوایتان باید بیشتر وقت صرف کنید.

گاهی می‌نالید که فیلم خوب چقدر کم پیدا می‌شود. قافل از اینکه هنوز تعداد زیاد فیلم خوب، اما مظلوم وجود دارند. فیلم‌هایی که می‌شود چشم بر روی نقاط صعف آنها بست و نکات برجسته آنها را پررنگ دید.

مثال عرض می‌کنم. تا به امروز من اسم فیلم آی کارملا را هم نشنیده بودم. اما بعد متوجه شدم که فیلم جالبی است و شاید در دوره خودش، نتوانسته اصلا با رقبای بزرگ مبارزه کند.

این فیلم در سال ۱۹۹۰ ساخته شده. می‌دانید چه فیلم‌های برجسته دیگری در این سال ساخته شده بودند؟!

فیلم ادوارد دست قیچی – تنها در خانه – اروپا، اروپا – تقاطع میلر – جان سخت ۲ – دوستان خوب (اسکورسیزی) – دیک تریسی- رقص با گرگ‌ها – زن زیبا – فیلم عاشقانه و مشهور روح – سلطان نیویورک – میزری – هم‌خواب شدن با دشمن – هنر و جون!

در میان این همه فیلم خوب یا محبوب، نباید توقع داشت که یک فیلم ساده بتواند عرض اندام کند.

فیلم آی، کارملا در ژانر کمدی و درام است. ایده اصلی آن جالب است: هنرمندانی که مدتی است تنها برای گذران روزگار برنامه اجرا می‌کنند، در یک برهه سیاسی دشوار و سیاه، وادار می‌شوند که مطابق میل حاکمان فاشیست، بازی کنند. از آنها خواسته می‌شود که مبتذل و سطحی باشند و عناصر مورد علاقه فاشیست‌ها را در برنامه خود بگنجانند. اما تصادف یا یک چیزی حک شده در اعماق ذهن و وجدان این هنرمندها مانع این کار می‌شود و بازی خودکامه‌ها را به هم می‌زند.


کارگردان: کارلوس سائورا.

بر مبنای نمایش نامه ای نوشته خوزه سانچیس سینیسترا

بازیگران: کارمن مائورا، آندرس پاخارس، کابینو دیه گو، مائوریتسیو راسان میگل آ، رلان، ادوارد سنتارا و خوزه سانچو،

خلاصه: سال ۱۹۳۸. «کارملا» (مائورا) و «پائولینو، (پاخارس)، یک زوج هنرمند نمایش‌های وودویل، همراه با جوان لالی (دیه گو) برای جمهوری‌خواهان برنامه اجرا می‌کنند. اما فردای آن روز توسط نیروهای فاشیست دستگیر و در یک مدرسه زندانی می‌شوند. آنجا نیز آنان وادار به اجرای نمایش می‌شوند.

با این همه «کارملا»، حاضر نمی شود در صحنه پایانی آن که ضد جمهوری‌خواهان است، بازی کند و صحنه را در اجرای نهایی به شکل دلخواهش تغییر می‌دهد و با ابراز احساسات زندانیان روبه رو می‌شود. آنان سرود جمهوریخواهانه «آی، کارملا» را می‌خوانند. «کارملا» روی صحنه توسط یک افسر فاشیست به ضرب گلوله از پا در می‌آید…


اما ترانه آی کارملا هم بیشتر در بزرگداشت زنان جمهوری‌خواه ضد اردوی فرانکو در جنگ‌های داخلی اسپانیا است، بسیار زیباست:

این نوشته‌های پیشین ما را از دست ندهید

پزشک اول...
ما را در سایت پزشک اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ممد رسول onepezeshk بازدید : 213 تاريخ : يکشنبه 22 ارديبهشت 1398 ساعت: 2:38